خانه عناوین مطالب تماس با من

پس مانده ها ی ذهن من

هیچ

پس مانده ها ی ذهن من

هیچ

پیوندها

  • سرگیجه های یک مسموم
  • چسبندگی های روح ما

جدیدترین یادداشت‌ها

همه
  • تاریخ
  • تـعطیــل
  • جامعه
  • فرق
  • بی گناه
  • بن بست
  • سرم گیج می رود
  • فاحشه
  • تولد
  • خط و نشان
  • ھرزه
  • مزخرف
  • دانشگاه
  • کاش
  • هیچ

بایگانی

  • آذر 1390 2
  • آبان 1390 1
  • شهریور 1390 1
  • مرداد 1390 4
  • تیر 1390 5
  • اردیبهشت 1390 6

آمار : 13186 بازدید Powered by Blogsky

عناوین یادداشت‌ها

  • تاریخ چهارشنبه 30 آذر‌ماه سال 1390 00:48
    تمام تاریخ عبارت است جنگ دو سرباز که همدیگر را نمیشناسند و میجنگند برای دو نفر که همدیگر را میشناسند و نمیجنگند
  • تـعطیــل یکشنبه 13 آذر‌ماه سال 1390 17:08
    می دانی یک وقت هایی باید روی یک تکه کاغذ بنویسی تـعطیــل است ... و بچسبانی پشت شیشه ی افـکارت ... باید به خودت استراحت بدهی دراز بکشی دست هایت را زیر سرت بگذاری به آسمان خیره شوی و بی خیال ســوت بزنی ... در دلـت بخنــدی و بشاشی به تمام افـکاری که پشت شیشه ی ذهنت صف کشیده اند ... آن وقت با خودت بگویـی بگذار منتـظـر...
  • جامعه سه‌شنبه 24 آبان‌ماه سال 1390 11:17
    جامعه ای که بکارت دختران افتخار پدران و حدف آن آرزوی دختران و برادران فکرهایشا ن به اندازه ی آغوششان برای همکلاسی های خواهر باز است سخت نیست باورش که تعداد رابطه های تجربه شده افتخار میشود و از دخترانی که شب خواستگاری آنقدر نجیب میشوند که عفت صداقت را یکجا پاره میکنند تا مردانی که فکرهایشان روی میزهای کافه روشن شده و...
  • فرق شنبه 12 شهریور‌ماه سال 1390 15:24
    روی میخ زندگی نشسته ایم و هنوز می اندیشیم که علم بهتر است یا ثروت ... صداقت بهتر است یا بکارت و هنوز نمی دانیم ... ......فرق درد و لذت را فرق عشق و شهوت را فرق پرستش و بع بع کردن را و همه تلاشها بیهوده است ما را تا از فرقمان بیرون نکشند هیچ فرقی را نخواهیم فهمید
  • بی گناه چهارشنبه 26 مرداد‌ماه سال 1390 17:28
    سر بی گناه پای دار می رود که هیچ ... بالای دار هم می رود که هیچ ... از یاد ما هم می رود ... و انگار هیچ ... !
  • بن بست پنج‌شنبه 20 مرداد‌ماه سال 1390 21:16
    دنیا جفت دستات پوچه بن بست آغاز هر کوچه
  • سرم گیج می رود جمعه 14 مرداد‌ماه سال 1390 15:08
    دیروز، روی پا می رقصیدند امروز، روی کله می رقصند دیروز، بچه ها شیشه را می شکستند امروز، شیشه بچه ها را می شکند همه چیز عوض شده است شاعران، متخصص مجاری ادرار کله پزها، متخصص مغز و زبان سرم گیج می رود زمین ثابت است و من می چرخم عکس و نوار مغزی را که دید دکتر خیلی مطمئن گفت: مثانه ات موردی ندارد آقای گالیله!!!
  • فاحشه یکشنبه 9 مرداد‌ماه سال 1390 10:43
    روحت پلید شد که دروغ ورد زبانت شد ! و هر بار که دروغهایت را به رخت می کشیدم و تو تمام شرافت و هویتت را به لجن می کشیدی تا دروغ ات را کتمان کنی ، می دانستم که فاحشه ایی !! فاحشه ی مغزی !!
  • تولد پنج‌شنبه 30 تیر‌ماه سال 1390 17:23
    تولد، تولد، تولدت مبارک مبارک، مبارک، تولدت مبارک بیا شمعا رو فوت کن، که صــــــــــــــــــــد سال زنده باشی.... نه امشب باید بگیم بیا شــــــمــــــــــــــــعـــــ ​ــــــــا رو فوت کن، که صد سال زنده باشی....
  • خط و نشان دوشنبه 27 تیر‌ماه سال 1390 21:51
    خدایا ! کودکان گل فروش را می بینی ؟ مردان خانه به دوش... دخترکان تن فروش ... مادران سیاه پوش... واعظان دین فروش ... محرابهای فرش پوش... پسران کلیه فروش ... همه را می بینی و باز هم برای قضا شدن نمازمان خط و نشان می کشی !!
  • ھرزه پنج‌شنبه 23 تیر‌ماه سال 1390 01:36
    12.00 Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA به لجن زار بیا و صدایم کن ھمچون آھوی ھرزه ای که صدا میزند جفت ھرزه تر از خودش را بیا تا ھمینجا تمام کنیم داستان مزخرف عشق را و آنچنان در تن ھای فاسد ھم بتنیم که بوی متھوع شھوتمان تف بیندازد بر آخرین شرم پنھان شده در زمین ...
  • مزخرف سه‌شنبه 21 تیر‌ماه سال 1390 16:45
    میخواستم دوباره مثل همیشه یه حرف چرت و پرتی بزنم که شاید تو خوشت بیاد ازش. ولی دیدم واسه خودم مینویسم نه واسه تو که خودم بعدا به این حرف هام بخندم. در همین فکرها بودم که او گفت: پرت گوئی بس است.خفه بشو،پاره بکن،مبادا این مزخرفات بدست کسی بیفتد.
  • دانشگاه شنبه 18 تیر‌ماه سال 1390 14:10
    به تازگی دریافتم دانشگاه جایی است که دانش را به گا میدهد...
  • کاش چهارشنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1390 12:00
    ای کاش میتوانستم تمام خون خودم رو قطره قطره گریه کنم چون هیچکس برای هیچ نبودنم هیچی نکرد...
  • هیچ سه‌شنبه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1390 12:33
    وقتی باور به هیچ می‌رسد مفهوم ِ هیچ به هیچ جا بند نمی‌شود. بند، پاره من ِ پاره به بندِ پاره، بند و پاره‌ها همه پتیاره و تعلیق ِ جهان با همین پاره‌هاست که پا می‌گیرد.
  • [ بدون عنوان ] چهارشنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1390 22:08
    به نام عشق و آزادی غم این خلق میخوردند ولی با دست خود مارا به قربانگاه میبردند
  • [ بدون عنوان ] دوشنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1390 14:16
    من یه درد مشترکم در نطفه خفه کن منو...
  • تیغ جمعه 9 اردیبهشت‌ماه سال 1390 11:01
    میگن خدا مثل رگ گردن به ما نزدیکه ولی من بین خودمو رگ گردنم تیغ لازم دارم...
  • افکار چهارشنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1390 22:50
    با من بیا خواهم بردت به آنجا . . . . . به گورستان افکار پلاسیده ام...